در هنگام وقوع زلزله، گسيختگي گسل دو نوع تغيير مکان را ايجاد مي نمايد. جابجايي ماندگار بر روي گسل و جابجايي ناشي از انتشار امواج زلزله. جابجايي نوع دوم در ملاحظات پايداري سازه ها نقش مهمي دارد و در مقايسه با جابجايي نوع اول که محدوده کوچکتري را متاثر مي نمايد، از توجه بيشتري برخوردار بوده است. براي بررسي اثر جابجايي ماندگار گسل بر روي سازه ها ، کارهاي مختلفي در سه حوزه 1-بررسي مطالعات ميداني زلزله هاي گذشته، 2-مطالعات آزمايشگاهي و 3- آناليزهاي عددي انجام گرفته است. تا کنون کارهاي انجام شده در اين حوزه، بيشتر به بررسي مکانيزم گسلش و اندرکنش آن با فونداسيونها پرداخته است، در حاليکه کارهاي اندکي در زمينه راهکارهاي مقابله با اين خطر و يا تقويت سازه هاي ساخته شده در محدوده خطر گسلش سطحي وجود دارد. از اين ميانBray 1990، پيشنهاد استفاده از ژئوگريد را براي مقاوم سازي خطر گسلش ارائه نمود که توسط جعفري و موسوي1387، مطالعات آزمايشگاهي و عددي در اين خصوص انجام گرفت. اينکار در قالب راهکار استفاده از المان قوي افقي در زير سازه براي پخش کردن تغيير مکان در زير فونداسيون ميصباشد. هدف اين تحقيق ارائه يک راهکار جديد براي کاهش خطر گسلش معکوس بر فونداسونهاي سطحي مي باشد. نوآوري موجود در تحقيق حاضر، ارائه يک روش بسيار مناسب براي اولين بار جهت محافظت سازه ها در مقابل خطر گسلش مي باشد. در اين راهکار از يک المان ضعيف (فيوز) قائم، در کنار سازه استفاده شده است و با حفر يک ترانشه قائم در خارج از محدوده فونداسيون و پر کردن آن با مصالح سست رسي، مسير گسلش احتمالي به داخل اين ترانشه هدايت و از آسيب سازه در آينده جلوگيري بعمل آمده است. در اين تکنيک، ميصتوان بدون نياز به اعمال تغييرات در سازه موجود، حفاظت لازم از سازه را انجام داد. براي بررسي کارايي اين روش در محافظت فونداسيونهاي سطحي، از دو ابزار مطالعات آزمايشگاهي بر روي مدلهاي کوچک مقياس و مطالعات عددي استفاده شده است. آبرفت در نظر گرفته شده از نوع همگن و دانه اي مي باشد. در قسمت مطالعات آزمايشگاهي اين رساله، ابتدا توليد برنامه پردازش تصوير براي کمي سازي نتايج آزمايشات مدلسازي فيزيکي مد نظر قرار گرفت و براي اولين بار اين سيستم در پژوهشگاه بين المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله راه اندازي گرديد. با استفاده از برنامه تهيه شده، عکسهاي آزمايش، بعنوان ورودي دريافت و تغييرشکل و کرنش هاي مدل بعنوان خروجي داده مي شود. از اين برنامه مفيد در ساير مطالعات آزمايشگاهي نيز ميصتوان استفاده نمود. همچنين سيستم الکتريکي جديدي جهت اندازه گيري پروفيل سطح زمين طراحي و اجرا گرديد. پس از آن با بهره گيري از ابزار پردازش تصوير، از آزمايشات مدلسازي فيزيکي1g براي بررسي کارايي روش پيشنهادي، استفاده شده است. اگرچه هدف اصلي اين رساله ارائه راهکار براي کاهش خطر گسلش بر فونداسيونهاي سطحي مي باشد اما در گام اول اين آزمايشات، مدلسازي در ميدان آزاد در دو مدل، بدون ديوار و با ديوار ضعيف مورد آزمايش قرار گرفته است. نتايج بدست آمده نشانگر کارايي اين روش در انجراف مسير گسلش دارد. در ادامه اين آزمايشات، اثر دو عامل جابجايي پايه گسل و مقاومت برشي ديوار بر پاسخ ميدان آزاد مورد بررسي قرار گرفت. افزايش جابجايي پايه باعث مي گردد تا علاوه بر مسير اوليه گسلش که به داخل ديوار هدايت گرديده است مسير جديدي نيز تشکيل گردد. همچنين کاهش مقاومت برشي و افزايش ظرفيت تراکمي آن به عملکرد بهتر ديوار کمک مي نمايد. با استفاده از نتايج بدست آمده از مدل هاي آزمايشگاهي در ميدان آزاد، مدل عددي کاليبره گرديد. مدل رفتاري مورد استفاده مدل مور-کولمب با قابليت نرم شدگي مي باشد که قبلا در مطالعات پروژه Quaker ) بررسي اندرکنش گسلش با فونداسيون با همکاري تعدادي از دانشگاه هاي اروپا زير نظرProf. Gazetas) از آن استفاده فراواني شده و در اين تحقيق نيز جوابهاي مناسبي را ارائه داده است. در گام بعدي اندرکنش گسلش و فونداسيون در مدل آزمايشگاهي و عددي مورد توجه قرار گرفته است.در ابتدا تستهاي آزمايشگاهي در دو حالت فونداسيون محافظت نشده و فونداسيون محافظت شده با ديوار انجام گرفته است. در فونداسيون محافظت نشده، ابتدا دو عامل موقعيت فونداسيون و سربار آن مورد بررسي قرار گرفته است. براي بررسي اثر موقعيت فونداسيون نسبت به گسل، فونداسيون نواري با سربار کم در موقعيتهاي مختلف قرار داده شده و پاسخ دوراني فونداسيون ثبت گرديد. در پايان موقعيت بحراني فونداسيون که در آن به ازاي جابجايي يکسان پايه، حداکثر دوران و جدايش اتفاق مي افتد انتخاب گرديد. در ادامه براي اين موقعيت بحراني، تستهاي ديگري با افزايش سربار انجام گرديد تا اثر افزايش سربار بر رفتار فونداسيون در هنگام گسلش بررسي گردد. با افزايش سربار، دوران فونداسيون کاهش ميصيابد و مسير گسلش به خارج از محدوده فونداسيون منحرف مي گردد. در تستهاي انجام شده با فونداسيون محافظت شده با ديوار، پي در همان موقعيت بحراني بدست آمده در قسمت پيشين قرار داده شده و سپس ديوار ضعيف در مدل آزمايشگاهي قرار داده شد. پس از اعمال جابجايي گسل، ملاحظه گرديد که دوران فونداسيون بشدت کاهش يافته است. تستهاي ديگري به منظور بررسي اثر ضخامت و ارتفاع ديوار و سربار فونداسيون انجام گرديد. در تمامي آزمايشات انجام شده، مدل عددي آزمايش نيز ساخته شده و با مقايسه نتايج، مدل کاليبره گرديد. در انتها آناليز پارامتريک نسبتا جامعي بر عوامل موثر بر عملکرد ديوار ضعيف انجام گرفته است. براي اين منظور ابتدا پارامترهاي بي بعد حاکم بر اين مسئله استخراج گرديده اند. تعدادي از اين پارامترهاي بي بعد قبلا مورد استفاده قرار گرفته بودند و در اين تحقيق تعدادي پارامتر بي بعد جديد پيشنهاد گرديد و کفايت اين پارامترهاي بي بعد مورد بررسي قرار گرفت. پس از آن آناليز پارامتري بر روي فونداسيون محافظت نشده و محافظت شده براي عوامل موقعيت فونداسيون و مقدار سربار آن، ضخامت ديوار، ارتفاع ديوار، شيب گسل بعمل آمد و تاثير هرکدام از اين عوامل به تفصيل مورد بررسي قرار گرفت. براي مقايسه نتايج از سه انديس تنش فشاري و لنگر نرمالايز شده و دوران فونداسيون استفاده گرديده است. در کل نتايج آناليزها حاکي از عملکر مثبت ديوار ضعيف در هنگام گسلش دارد.