تجربه زلزلههاي گذشته به خصوص زلزلههاي اخير نشان ميدهد كه جنبش زمين در نزديك گسل داراي خصوصيات ويژهاي ميباشد كه با حركات زمين در مناطق دور از گسل متفاوت است. در مناطق نزديك گسل، حركات زمين شديداً تحت تاثير مكانيزم شكست، جهت گسترش گسلش نسبت به ساختگاه و تغييرمكان ماندگار زمين قرار دارد. اين عوامل در مجموع سبب ايجاد دو پديده جهتپذيری گسيختگي و تغييرمكان ماندگار (گام جهشي تغييرمكان) شده که براي تخمين حركت زمين در نزديكي گسلهاي فعال مورد استفاده قرار ميگيرد.
در فصل اول معرفی مختصری از جهتپذيری آورده شد. در ادامه برای آگاهی دقيقتر از مفهوم جهتپذيری و نقش عمده آن در جنبش نيرومند زمين در حوزه نزديک، توضيحات بيشتری در مورد اين پديده و انواع آن آورده شده است. با در نظر گرفتن موقعيت ساختگاه و جهت انتشار گسيختگی و لغزش بر روی گسل، میتوان جهتپذيری را به سه گروه جهتپذيری پيشرونده، جهتپذيری پسرونده و جهتپذيری خنثی تقسيمبندی نمود. شکل (۲-۱) چگونگي رخداد پديدههاي جهتپذيری پيشرونده و جهتپذيری پسرونده را نشان ميدهد. پديده جهتپذيری پيشرونده هنگامي اتفاق ميافتد كه گسيختگي به سمت ساختگاه گسترش يافته و جهت لغزش گسل نيز به سمت آن باشد. دراين صورت به دليل نزديك بودن سرعت گسيختگي گسل به سرعت امواج برشي زلزله (سرعت گسيختگي كمي كمتر از سرعت امواج برشي است)، هنگامي كه جبهه گسيختگي از کانون به سمت ساختگاه انتشار مييابد امواج آزاد شده در اثر لغزشهاي متوالي نواحي مختلف گسل در نزديكي جبهه گسلش (قسمت جلوي مسير گسيختگي در گسل) جمع ميشوند. در نتيجه در پديده جهتپذيری پيشرونده جبهه موج دفعتاً و به صورت يك شوك قوي به ساختگاه ميرسد، كه اين شوك به صورت يك پالس قوي حركت در جهت عمود بر لغزش و در ابتداي نگاشت زلزله قابل تشخيص است. بنابراين شرايط جهتپذيری پيشرونده از روي مدت دوام كم و پالسهايي با دامنه بزرگ و پريودهاي متوسط تا بلند قابل شناسايي است.
اگر ساختگاه در موقعيتي باشد كه گسترش گسيختگي موجب دور شدن جبهه گسلش از ساختگاه شود، امواج زلزله به آرامي و به صورت توزيع شده در طول زمان به ساختگاه ميرسند. به اين شرايط اصطلاحاً جهتپذيری پسرونده گفته ميشود كه مشخصه آن نگاشتهايي با دامنه كم و مدت دوام طولاني ميباشد. در صورتي كه ساختگاه در موقعيتي قرار گيرد بنحوي كه گسيختگي نه از آن دور گردد و نه به سمت آن باشد، جهتپذيري خنثي رخ ميدهد.
شكل (۱-۲) نشان دهنده اثر جهتپذيری در جابهجاييهاي زمين در زلزله لوماپريتا (۱۹۸۹) ميباشد. با اينكه دوايستگاه كوراليتوس و برانسيفورت درايو چه در جهت عمود بر گسل و چه در جهت موازي گسل به علت پديده جهتپذيری پسرونده خيلي قوي نيستند ولي نگاشتهاي مولفه عمود بر گسل ايستگاههاي سد لكسينگتون و هوليستر كه در دو انتهاي گسل قرار دارند به دليل پديده جهتپذيری پيشرونده بسيار قوي ميباشند. بنابراين مشاهده ميشود كه عموماً پالسهاي قوي ناشي از پديده جهتپذيري در جهت انتشار گسيختگي و دور از رومركز و در امتداد عمود بر گسل تشكيل ميگردند.
در بعضي موارد جهت بررسي تفاوت بين مولفههاي افقي زمين، از دياگرامهاي جهت ماكزيمم سرعت استفاده ميشود. شكل (۱-۳) كليه ايستگاههاي با فاصله كمتر از km5 از گسل چلونگپو در زلزله
چيچي (۱۹۹۹) تايوان را نشان ميدهد. لوبهاي نشان داده شده در اطراف هر ايستگاه نشان دهنده ماكزيمم سرعت ثبت شده در هر ايستگاه در جهتهاي مختلف ميباشد. چنانكه مشاهده ميشود عموماً و ( نه الزاماً )جهت ماكزيمم سرعت منطبق بر جهت عمود بر گسل ميباشد.
پديده جهتپذيری هم در گسلهاي امتداد لغز و هم در گسلهاي شيب لغز اتفاق ميافتد. در مكانيزم شكست راستالغز و همچنين گسلش معكوس به علت پراكنش شعاعي تغيير مكان برشي روي آن، موجب ميشود كه پالس حركت عمود بر جهت لغزش باشد. درگسلهاي شيبلغز نيز شرايط جهتپذيری پيشرونده برايايستگاههايي كه در قسمت فوقاني صفحه گسلش قرار دارند، مهيا ميگردد.
خصوصيت ديگر نگاشت زلزلههاي جديد مانند زلزلههاي سال ۱۹۹۹ تركيه و تايوان، تغييرمكان دائمي زمين در اثر تغيير شكل استاتيك آن در مناطق نزديك گسل ميباشد.اين تغييرمكان استاتيك كه تغيير مكان ماندگار (گام جهشي تغييرمكان) نيز ناميده ميشود، در بازه زماني چند ثانيهاي لغزش گسل اتفاق ميافتد. اين تغييرمكان ماندگار درجهت لغزش گسل اتفاق افتاده و مستقل از حركت پالسي زمين كه در امتداد عمود بر راستاي لغزش اتفاق ميافتد، ميباشد.شكل (۱-۵) جهت پالس حركت زمين و تغيير مكان ماندگار را براي گسلهاي راستالغز و شيبلغز به صورت شماتيك نشان ميدهد. چنانكه مشاهده ميشود در گسلش راستالغز پالس جهتپذيری در راستاي عمود بر جهت لغزش اتفاق ميافتد در حالي كه تغييرمكان ماندگار در جهت لغزش گسل رخ ميدهد، ولي در گسلش شيبلغز هم پالس جهتپذيری و هم تغييرمكان ماندگار درجهت عمود برلغزش رخ ميدهد. تاريخچه زماني پالس جهتپذيری و تغييرمكان ماندگار براي گسلهاي راستالغز و شيبلغز در شكل (۱-۴) نشان داده شده است.